اجباری شدن تولید و انتشار مقاله علمی - پژوهشی در دانشگاهها بهمنظور اخذ 2نمره از 20نمره رساله کارشناسی ارشد و دکتری، باعث رونق جنبش مقالهسازی در دانشگاهها به هر قیمتی شده است. برخی از مدیران نشریات علمی و پژوهشی کشور میگویند در 2سال اخیر با حجم انبوهی از مقالات علمی دانشجویانی مواجه شدهاند که در آستانه فارغالتحصیلی قرار دارند و برای گرفتن 2نمره مذکور تلاش میکنند. از سوی دیگر بسیاری از استادان این رشتهها نیز دچار کم کاری علمی شدهاند به این دلیل که بدون هیچ زحمتی، نام آنها در پای مقالات علمی تولید شده دانشجویان درج میشود.
غلبه جریان اثباتگرایی در حوزه تحقیقات علوم اجتماعی و استفاده مطلق از روش تحقیق کمی و استناد به مطالعات آماری و استنباطهای صوری باعث شده است تا شکاف عمیقی میان معضلات و مشکلات اجتماعی جامعه و کشور و تحقیقات بهاصطلاح علمی در دانشگاهها بهوجود بیاید.
متأسفانه بهدلیل شریک بودن دانشگاهها در این مسئله، هیچ نگاه انتقادی به این رویکرد صورت نمیگیرد؛ چرا که دانشگاهها نیز با استناد به آمارهای مقالات علمی انتشاریافته در نشریات علمی - پژوهشی داخل یا خارج، بر اعتبار خود میافزایند و استادان نیز استناد به همین مقالات، ارتقای رتبه و درجه علمی پیدا میکنند. دانشجویان نیز نمره گرفته و نفع میبرند لذا این میدان، میدان بازی برد، برد، برد است.
بخش عمده این مقالات آنچنان از فضای غالب زندگی روزمره مردم ایران جدا هستند که گویی در کرهای دیگر کهکشانی دیگر انجام شدهاند و هیچ نقطه مشترکی با مردمان این مرز و بوم ندارند.از سوی دیگر، غلبه گفتمان ترجمه و روش بهاصطلاح ببر و بچسبان در تولید این مقالات بهگونهای است که هرچه تعداد منابع انگلیسی انتهای مقالات بیشتر باشد بر غنای مقاله افزوده میشود تا حدی که برخی مقالات صرفا ترجمه چند مقاله انگلیسی هستند.
بدینترتیب برخی نویسندگان مقالات علمی ایران در حوزه علوم اجتماعی به نشخوارکنندگان تولیدات علمی دیگر کشورها تبدیل شدهاند. همچنین نقش خود محققان و نویسندگان مقالات علمی در ایران در نوشتههای آنها گم و محو است تا حدی که یکی از منتقدان، نام این مقالات را «نوشتهجات علمی» گذاشته است؛ نوشته جاتی که صرفا اطلاعاتی بسیار مستند از منابع بسیار مستند با روشی بسیار مستند هستند که به هم چسبانده شدهاند اما در هیچ جای مقاله رد پایی از خود نویسنده نیست و اساسا به دانشجوی ایرانی در این رشتهها آموختهاند که خود او نباید چیزی از خودش بنویسد و هر بخش از هر مقاله باید منبع داشته باشد در غیراین صورت معتبر و مستند نیست.
فقدان یک نظام روشمند برای ساماندهی مقالات علمی نیز باعث شده تا یک موضوع، دهها و گاهی صدها بار در مقالات مختلف تکرار شود. دوبارهکاری و تحقیقات موازی آفت دیگری است که گریبانگیر اینگونه مقالات علمی در ایران شده است. اینگونه است که اغلب نویسندگان مقالات فاخر علمی اینچنینی حتی قادر به ارائه یک سخنرانی 5دقیقهای درباره موضوع مقاله خود نیستند و برخی از آنها بعد از چندماه حتی عنوان مقاله خود را از یاد میبرند.
درحالیکه مقالات علمی نتیجه و دسترنج تحقیقات علمی مجدانه و پیگیری سماجتآمیز نویسندگان و پژوهشگران آنها هستند که نهتنها هیچگاه از یاد نمیروند بلکه به برند آن محقق تبدیل میشوند و ما همچنان به افزایش آمار مقالات علمی خود افتخار میکنیم و بالا رفتن رتبه مقالات را مساوی رتبه تولید میدانیم. این بزرگترین آفت و آسیبی است که نظام پژوهش در ایران را تهدید میکند و باید برای آن فکری کرد.